ღ ஜღ عاشقانه های من برای توღ ஜღ

پلکهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون میریزند...

ღ ஜღ عاشقانه های من برای توღ ஜღ

پلکهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون میریزند...

پدر من

 

 

 

 

چه بی خبر و چه پر درد و چه ناباورانه،باورش مشکل است اما به شوق آرامشی که نصیبت شده این درد را تاب می آوریم... 

 

روانت شاد،خوابت آرامترین خوابهای جهان،نام نیکت طلوع بی غروب و یاد یادهایت و عشق زیبایت جاودانه... 

  

***********

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت